رایانرایان، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
زندگی مشترک مازندگی مشترک ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
جانانجانان، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

رایان و جانان،تمام زندگی من

زندگی را باید زندگی کرد...

پایان کیف قرمز آی مت بعدازیکسال

سلام نفسهای من الان که دارم مینویسم جانان روی پاهام داره میخوابه رایان داره فوتبالیستها نگاه میکنه درضمن هممون سرماخوردیم🙄 کلاس موسیقی میریم وهرجلسه رایان هست که بهترینه توی کلاس، 😘، اینده خوبی برات ارزومیکنم بهترینم. بعداز4ترم یعنی یکسال پک اول ای مت تمام شد تا20 به راحتی میشماری، شکلهای هندسی بلدی... منتظر کیف ابی ت هستی، ترم اینده مربی ت عوض میشه امیدوارم رابطه خوبی باهاتون داشته باشه، چالش خوبیه که بفهمیدزندگی بالا و پایین داره وهمیشه چیزی نمیشه که مامیخواهیم. اخرترم براتون جشن گرفتیم واین هم از عکسهاش اسم مربی خاله سارا، دوستات ازراست، نرگس، محمدرضا، محمدحسین، حسین، نوید، ایسان، بردیا، رایان جونی، آناحل، امیر، کیان ...
3 مهر 1398

11ماهگی جانان

سلام وای! امروز گفتم روزجیغ نامگذاری کنم، بسکه ازصبح جانان جیغ زده، نمیدونم داره اعلام میکنه11ماهه شده😄الان دیگه راه میری 2هفته س، میتونم بگم فقط راه میری😅 کل خونه رو قدم میزنی، هرچیزی بخوای ندیم بهت قهر میکنی میدویی میری، مثل داداشت شدی. دوروزپیش رفتیم گردش، بابچه سخته اما توخونه هم ادم داغون میشه عاشق جوراب کردن تو دهنتی، نمیدونم شاید خوشمزه س🤗 عاشقتم خوشتیپ مردنازمن😘...
24 شهريور 1398

جانانم

دختر گلم عزیزم نازدارم، وقتی میخوام نازت کنم بهت میگم آتیکای من، بابا میگه چرابه بچه م اینومیگی ولی خودشم عادت کرده همینجور نازت میکنه🤗😘😍عاشق اینی که بوست کنم اینقدری تابستونی رفتیم بارایان بیرون توخونه نمیتونی وایسی، دوست داری تو کالسکه بری بیرون، 6تا دندون داری و راه میری، غذات هم خوبه خداروشکر، هیچ تصوری از اینده ندارم که چجور دختری میشی، اما میدونم که دختر خوبی تربیت خواهم کرد، 😎😘 رابطه خوبی با دایی رضا دارین، 😘😘 توچشم وچراغی،ازنگاه وذهن بددورباشی همیشه🙏 حالا بریم سراغ خرابکاریهات😁 من عادت ندارم زیاد پوشکت کنم حتی برای داداش هم همینجوربود، خیلیها هم حرف میزدنا اما شماها برام مهمترازاونایید. واسه همین بعضی وقتاهم خ...
21 شهريور 1398

محرم98

سلام عزیزای دلم جانان 10ماه و نیمگی راه افتاد، الان فقط دلش میخواد راه برع مثل عابرپیاده ی کوچولو😘رایان هنوز عاشق فوتباله و میگه کی بزرگ میشم تابتونم برم کلاس فوتبال، من رفتم کلاس میخوام مثل سوباسا گل بزنم، باکی بایاشی به قول رایان مثل باک ماشین😁هم دوست داری.شب شلن غریبان که شنع روشن کردیم بهت گفتم میتونی یه ارزو کنی اون چیزی که دوست داری، توهم فوری گفتی دوست دارم فوتبالیست بشم⚽🥇🏆 بعضی وقتها ایرادی میشی و واویلااااااا، عاشق دراوردن صدای شیر هستی🦁 راستی اصلا لباسی به جز فوتبالی نمیپوشی هرجا میخوایم بریم همین تنت هست، باابجی هم بعضی وقتا نمیسازی یهو دعواش میکنی و فشارش میدی اونم عصبی میشه و انتقام میگیره🦏 ...
21 شهريور 1398

مریضی جانان

سلام نفسهای من جانان باشروع 11ماهگی مریضی ویروسی بدی گرفت، تب شدید قرمزی بدن گلو درد... یکهفته درگیر بودیم تاخوب شد. البته دوتاامپول روی ران پاها براش زده شد😭😟 فدای مظلومیتت😘 خدایا ازتو میخواهم که هیچ پدر و مادری بیماری بچه هاشونو نبینن 🙏 باهمه سختیهاش گذشت، رایان این روزها عاشق فوتباله، سوباسا نگاه میکنه، ناگفته نمونه دیشب ساعت3 یهو باجیغ و فریاد بلندشد سوباسا سوباسا😂هم خنده داشت و هم ترس، خودم به شخصه کمر م  ازترس نصف شد😁 کلاس موسیقی میبرمت و ای مت. خیلی برای اینده ت نقشه دارم، خودمم تو فکرم چندکیلویی وزن کم کنم🤗دعاکن بتونم😀 پاتوق همیشگی ما بولوار کارگر😄 دوستت دارم مرد کوچک من❤️💓 ارسلان، رایان، محمدامین...
11 شهريور 1398

پسر

سلام عزیزای من نمیدونم الان کجای دنیا هستین و چندسالتونه اما از خدامیخوام همین الان هرچی توی دلتون هست و میخواین بهتون بده. این شبهای گرم تابستون توی حیاط میخوابیم واقعا توی خونه نمیشه خوابید😥 خیلی سعی میکنم برای رایان وقت بذارم،کلاس آی مت و موسیقی میبرمت با دوستاش میریم پارک، هرروز عصر میبرمتون خیابون کارگر که خود رایان میگه مامان همش ما بیرون هستیم🙂 امشب حرف جالبی زد، گفتم مامان بعضی کلمه ها حرف زشت هستن نباید بگی، میپرسی خوب چرا جابجا نیستن باحرفای خوب! یامیگی گوز ببخشید،چراحرف بدیه وقتی تو بدنمونه🙂😎 منطقیه نیست؟😄 . عاشق فوتبال شدی اما سنت به کلاس فوتبال نمیخوره، ازاین کاغذ بگم که کارهای خوبتو مینوشتم جایزه ‌ ش هم خانه بازی ...
16 مرداد 1398

مرداد98

سلام نفس های کوچولوم عاشق این عکسم با اون صورت گرد جانان، یه چادر کوچولو دارین وقتی پهنه باهاش بازی میکنین. داداش جانان رو میکنه داخل و زیپو میبنده😁 نمیدونم مقتضی سن4 تا5سالگیه که به جنگ و دستگیری... علاقه داری همش با باباجی میجنگی اخرشم گریه میکنی و تمام. اخه میخوای فقط بزنی😋سرکارتن دیدن و اخبار دیدن هم کلنجارمیرید😐 خلاصه میگی همه چی تقصیر حاجیه😅 رایان درنمایندگی رایان سایپا🤩 تولد خاله مهسا براش کیک خریدیم و خیلی شیطونی کردین. جانان که این روزها اصلا اروم نمیگیره، وقتی میریم کلاس ای مت یکساعت برام10 ساعت میگذره😶خوب به هیچ حالتی واینمیستی چکارکنم🤪 الان که من توی گوشی ام جانان خوابید توهم داری تو اتاقت بازی میک...
8 مرداد 1398

کوهنوردی با رایان جون

سلام نفس های من وقتی ازخاطرات بچگی م برای رایان تعریف میکنم انگار خودشو توی اون موقعیت قرار میده. مثلا گفتم کلاس دف میرفتم ادامه ندادم میگه منم میرم ادامه نمیدم. 😂 درباره کوهنوردی بچگیمون با باباجی گفتم که یک هفته هرروز میگفت کی میریم کوه. جانان گذاشتم پیش باباش و ساعت5 رایان بیدارکردم البته همون موقع پشیمون شده بود که نمیام. اما باید بلند میشد من اماده بودم. حرکت کردیم باصبحانه و دوچرخه. به سمت تخت جمشید، یه جاخواستیم پیاده بشیم چندتا سگ میچرخیدن که منصرف شدیم. جلوتر ازیه کوه تقریبا صاف وپر از خار بالا رفتیم و به علت لباس نامناسب رایان و تنهایی 10 دقیقه بیشتر طول نکشید😅😉 وقت صرف صبحانه و دوچرخه بازی رسید که دیگه گل پسر خسته بودن. ا...
1 مرداد 1398

9ماهگی جانان

سلام عزیزای دلم امروز جانان 9 ماهه شد با وزن7900 و قد 73. دندونهای بالا هم زیر لثه هستن و کماکان فشار میارن. دقیقا مثل آقا رایان توی نه ماه و دوروزگی دندونهای بالای جانان بیرون اومدن. دودندان همزمان. هرکاری میکنم این گوسفند پستونکشو نمیده بهم😅😅😅😅 خیلی بد غذاشدی و فقط میمالی به سرو کله ت خدابه دادم برسه وقتی میخواین بخوابین، از درو دیوار بالا میرید و جانان هم به شدت از خوابیدن فراریه حتی در اوج بیهوشی. اولین برخوردت بالباسشویی 🤗 داداش میره کلاس ای مت، من و مامان هم دنبال کلاس خالی که بتونم توش غلت بزنم😂🤣 وقتی همش جات زیرمیزو صندلی باشه خیلی خوبه که خودت بخوابی وقتی اینقدر خسته ای کوچولوی من صبح که ازخو...
24 تير 1398