رایانرایان، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
زندگی مشترک مازندگی مشترک ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
جانانجانان، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

رایان و جانان،تمام زندگی من

زندگی را باید زندگی کرد...

آش رشته مامان جون واسه مغز بادوم

امروز28 آبان آخر5ماهگی من، مامان گلم قربونش برم زحمت کشیده و آش رشته و میوه و شیرینی و طلا وکلی لباس واسم آورده.ایشالا سایه ش از سرمون کم نشه. فامیلای شوهرمو دعوت کرد و اومدن واسه دیدن و آش خوردن. ...
4 آذر 1393

5ماهگی

اینم تصویر عزیز دل مامان و باباست توی هفته22.مامان جون هنوز اسمتو انتخاب نکردم که بتونم صدات بزنم.اما نگران نباش تمام سعیمو میکنم که اسم زیبا برازنده وبامعنی واست انتخاب کنم.دوستت دارم کوچولوی ناز نازی ...
22 آبان 1393

لگد زدن نی نی

تو این چند ماهی که باردار هستم واقعا فهمیدم که چقدر مادر ارزش و مقام بالایی داره و چقدر سختی کشیده تا من به اینجایی که هستم برسم. واقعا جبران زحمتهای مادر غیرممکنه. این روزها نی نی کوچولوم خیلی تکون میخوره و لگد میزنه.الان وجودشو توی وجودم کاملا احساس میکنم.دیگه صداها رو میشنوه و باهاش حرف میزنم.نازش میکنم و قربون صدقه ش میرم.دیروز رفتیم سونوگرافی تعیین جنسیت و بهم گفتن پسر داری.همه اعضای بدنشو دکتر بهم نشون داد قربون قلب کوچولوت برم مامان جون که توی سینه ت تاپ تاپ میکرد ...
7 آبان 1393

مادر

مادر ، تک‌واژه‌ایست زیبا . مادر، عین زیباییست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست . قلب بزرگ خدا در سینه‌ی مادران می‌تپد . مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا . آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد ، عرش خدا به لرزه درمی‌آید .: و همه‌ی فرشتگان سکوت می‌کنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را   بشنوند: لالایی مادر را .   هیچ سنگی به آن سنگینی نیست که بتوان آنرا دریک کفه‌ی ترازونهاد   و در کفه‌ی دیگر آن، وزن مهر و قدر و قیمت مادرانه را سنجید .   پدر، باران است و مادر، خاک حاصلخیز...
7 آبان 1393

سرآغاز

با سلام خدمت خوانندگان عزیز امروز 7آبان1393 من توی هفته ی 20بارداریم هستم.یعنی ماه پنجم رو سپری میکنم. تا3ماهگی خیلی بهم سخت گذشت اما ناشکری نمیکنم.خداروشکر که خانواده ی دلسوز و مهربونی دارم که تمام وقتشون مثل پروانه دور من چرخیدند تا روزهای سخت رو پشت سر بذارم. مامانم آبجی هام رویا و مهسا، داداشم رضا و همسرم مجتبی و بابام کسانی بودند که از هیچ تلاشی واسه من دریغ نکردند. ازشون تشکر میکنم و میخوام که منو حلال کنن.     ...
7 آبان 1393