رایانرایان، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
زندگی مشترک مازندگی مشترک ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
جانانجانان، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه سن داره

رایان و جانان،تمام زندگی من

زندگی را باید زندگی کرد...

نوروز1395

1395/1/14 11:46
نویسنده : نسرین
278 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر عزیزم. این مدت درگیر ایام عید و مهمون داری بودم و اصلا نرسیدم بیام و واست بنویسم. خیلی خسته شدم ، فکر کنم از فعالیت زیاداول ساله. اما میگذره و در کنار تو و دیدن بزرگ شدنت و هر روز شیرین کاریهای جدیدت خستگی بی معنی میشه. ماشالا هزار ماشالا دیگه راه میری و تعادلت و حفظ میکنی فقط هنوز نمیتونی از روی زمین خودت بلند بشی و باید بلندت کنم.بذار از ایام عید برات بگم که چه کردیم و چه بر ما گذشت....

از قبل از شروع سال نو خیلی دوندگی داشتیم و در تکاپو بودیم از یک طرف خونه مادرجون و از طرف دیگه خونه خودمون.تو گل پسرهم که تازه راه رفتن شروع کردی اون وسطا فقط در حال چرخیدن و اینور اونور رفتنیخندونک

حتی کمکمون هم سبزی پاک میکنی و دستمال برمیداری به گردگیری کردن

 

 

یه پیرهن خشکل هم مادرجون داده خیاط مردونه واست دوخته که داری باهاش شیرینی میل میکنی

امسال  از قبل از عید مهمون نوروزی داشتیم، خاله مهسا و دایی رامین به همراه خانوادشون. دقیقا 29 اسفند خونه خودمون دعوت بودن که شما با دو تا آبجیها یعنی ساغر و سارینا در حال بازی کردن هستی

 

اینجا هم مانبودیم اما خوشم اومد خاله و آقاجون شتر سواری کردن گفتم تو هم ببینیشون

 

ما و مهمونهامون

 

 

امسال دومین عیدی هست که درکنارمون هستی و با تو یه خانواده 3 نفری شدیم. الانم که دارم اینهارو برات مینویسم میای و محکم میزنی رو صفحه کلید و اگه بد نوشتم ازت عذر میخوام

 

6فروردین به همراه همه ی خانواده رفتیم توی دامان طبیعت و تاعصری بیرون بودیم روز خوبی بود و حال و هوامون عوض شد اما از اون روز به بعد حال آقا رایان بد شد و خیلی تب میکرد تا یک هفته دارو میخوردی تا خوب شدی البته 1سال و یک ماهگیت دندون سوم ردیف پایین از فکت هم بیرون اومد و مریضیت بخاطر دندونت هم بود. دندونهای قبلی اصلا اینجوری تب  نداشتی و خیلی راحتتر بودی.

 

 

اینجاهم که در حال تمرین بشین پاشو هستی

 

یه روز وقتی مهمون داشتیم  در حال دیدن تلویزیون خوابت برده بود. خیلی دوست دارم به این قدرت برسی که خودت به تنهایی و راحت اینجوری خوابت ببره

 

 

خلاصه که فقط در حال شیطونی کردن و تاتی کردنی چه خونه مادرجون چه خونه خودمون

 

 

 

 

الانم عکسها 13بدر میذارم هروقت وقت شد راجع بهش توضیح میدم چون اصلا اجازه نمیدیییییی

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان رویا
17 فروردین 95 16:05
سال نو مبارک شاهزاده کوچولو انشاءالله همیشه همینطور بخندین و دور هم خوش باشین و سال 95 پر باشه از خاطرات خوش و شیرین براتون
نسرین
پاسخ
ممنونم مامان رویا جون