کوهنوردی خانوادگی

سلام امیدهای من

ساعت6 صبح ازخواب بیدارشدم، معمولا ادم سحرخیزی هستم، صبحانه و وسایل کوه اماده کردم و باصدازدن کوچولوهای خودم به سمت کوههای رحمت واقع دراطراف تخت جمشید به راه افتادیم، نان تازه چای پنیر و مخلفات🤤

توی روزهای گرم تابستون که ظهرنمیشه بیرون جایی موند بهترین گزینه تفریح صبحگاهیه💖

جانان که میخواست خودش ازکوه بزنه بالا توی اونهمه خار! رایان میگفت بهم خوش گذشت💕💕

بعدازکوهنوردی صبحونه رو پای یه تلمبه خوردیم و برگشتیم، امیدوارم تفریحاتمون پرتکرار باشه🙏











توطلوع منی🌷














بزرگی خدا




گذشتگان ماچیزهای ارزشمندی برایمان باقی گذاشته اند که امروز ارزش کندن قبرشان را دارد، مابرای ایندگانمان چه چیزی به یادگارمیگذاریم؟؟ 🎈



صبح روز قبل هم با رایان جان رفتیم پارک🎀



البته هفته قبل هم ناهاربرداشتیم رفتیم کنار یه قنات توی روستای گرم اباد





خیس شده🤭😂







ازتمام دنیا برایتان سلامتی و خوشگذرانی میخواهم🙏

دوباره یه بعدازظهرهم رفتیم کوه ه هامروز16آبان صبح ساعت8رفتیم کوه
بابا ازاولش هی گفت میخوام املت درست کنم 🤭وقتی روی شیب کوه گوجه روی پیکنیک سرخ میشد، گفتم کو تخم مرغش😳همه زدیم زیر خنده🤣🤣🤣🤣
هیچی دیگه پنیرخامه ای باگوجه سرخ شده خوردیم😝خیلی هم چسبید😋

امروز اخرابان ناهار رفتیم کوه
بعداز ناهار رفتیم سرسره بچگی ما