واکسن دوماهگی خر است،پایان ترم اول ایمت
سلام عزیزای دلم
اقارایان ترم اول کلاسش تموم کرد اونم باموفقیت،یه بار وقتی سرکلاست نشستم دیدم که با دوستات چقدر فرق داری،مثل دوره مدرسه خودم که تو کلاس فقط به درس گوش میدادم و اصلا بازیگوشی نمیکردم،توهم کپی خودمی.
اینم کیک جشن اخر کلاس
ازخدا میخوام تو همه مراحل زندگیت موفق و سلامت باشی عشق مامان.
ازوقتی ابجی به دنیا اومده توهم یاد بچگیت افتادی،ازاونجایی که پستونکتو نگه داشتم برات البته اصلا پستونک نگرفتی ،الان مثل بچه کوچولا میذاری تو دهنت
حتی گفتی واست شیشه پستونک هم خریدیم بعضی وقتا داخلش اب و چای میخوری
البته این رفتارها خیلی عادی وطبیعیه،منم بهت سخت نمیگیرم مردبزرگ من.
حالا بریم سراغ جانان خانم،واکسن دوماهگیشو که زدیم تا عصری پاهاشو تکون نمیداد،
لبهاتو غنچه کردی خانوم کوچیک
پسرخشکل من
مامان جون برات تعریف کرده وقتی دایی بچه بوده یه بار انجیر برده توکوچه فروخته،تو هم فوری گفتی منم میخوام اینکارو کنم،خلاصه بعداز راضی کردنت نشستی توحیاط و به خودمون فروختی.
یه نقاشی کشیدی وگفتی یه ادمه تنها توخونه زندگی میکنه،فکر کنم ازفشار روحی این روزاهست که همچین چیزی گفتی.
فرشته کوچولوی خونه ما.