رایانرایان، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
زندگی مشترک مازندگی مشترک ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
جانانجانان، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

رایان و جانان،تمام زندگی من

زندگی را باید زندگی کرد...

یک ماه گذشت

1397/8/26 19:52
نویسنده : نسرین
1,803 بازدید
اشتراک گذاری
سلام عزیزای من

چند روزی هست که بزرگ شدن رایان رو به چشم میبینم،واقعاازنظر اخلاقی،رفتاری،طرز حرف زدن...قبلا حتی وقتی بغلت میکردم واسم بچه کوچولو بودی،اما الان دستاتوکه میگیرم میبینم مردی شدی برا خودت،شاید حضور ابجی باعث شده ازدنیای بچگی فاصله بگیری،اما دلم نمیخواداینجوربشه،میخوام بیشتر برات وقت بذارم،باید تامیتونی ازاین دورانت لذت ببری عشقم.بهم میگی ابجی تاگریه نکرده بهش شیرنده،تو اوردن وسایلاش کمکم میکنی .این روزها هممون سرماخوردیم حتی جانان کوچولو،واسش خیلی ناراحتم ، خدایا هیچ بچه ای مریض نشه الهی امین....

حالا از دختر کوچولومون بگم،این روزهاکارت شده گریه خواب پی پی مریضی هم قاطیش شده.یک ماه از اومدنت گذشته و به خاطر مشکلی که برامون پیش اومد انگاریکسال شده.

یک خواهشی ازهردوتاتون دارم اینه که بخاطر دل خودتون زندگی کنید،هرفکری دارید همونو انجام بدین حرف دیگران که این درسته اون غلطه زشته اصلا براتون مهم نباشه.خودم هم میخوام ازحالا زندگیمونو تو این روال قراربدم.دلم میخواد هنرمندبشین موسیقی یاد بگیرید چون تودنیا حرف اول میزنه،ورزش هم برای سلامتیتون انجام بدین،یکم ابجی جون بگیره ورزش و موسیقی میذارم تو برنامه خودم و رایان اگه خداکمک کنه.خیلی فکر اینده تون هستم اما امروزم نباید از دست بدیم.





اینم مرد من سرکلاس ای مت



بابا عقیده داره باید ابجی قنداق کنیم اینجا هم من رفتم حمام



اینهمه فشاراخه واسه چی نفسم



عاشق خوابیدنتم،خیلی حساسی که هرجایی نخوابی،کسی اونجا ننشسته باشه...



عافیت باشه جانان خانم



امسال با دوتا بچه 32ساله شدم،دوست ندارم پیربشم،باوجودیکه دوتابچه تو برنامه مون نبود الان خداروشکرمیکنم.تولد مامان نسرین درکنارعزیزان





به سلامتی همه مادرا که الان درکش میکنم







خدایا عزیزانم را به تو میسپارم.
پسندها (2)

نظرات (2)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
26 آبان 97 20:09
 تولدتون مبارکگلجشن
نسرین
پاسخ
ممنونم
مامان صدرامامان صدرا
27 آبان 97 8:18
محبت