رایانرایان، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره
زندگی مشترک مازندگی مشترک ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره
جانانجانان، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

رایان و جانان،تمام زندگی من

زندگی را باید زندگی کرد...

اولین باریه که از ناراحتیم مینویسم

1397/4/17 13:08
نویسنده : نسرین
306 بازدید
اشتراک گذاری
الان که دارم مینویسم گریه میکنم،همه بدنم تو استرس و ناراحتیه،فشار زندگی که بماند،ازاینکه اینقدر واسه غذاخوردن دنبالت هستم خسته شدم،تو سن سه سال و چهارماهگی هنوز شیر تو شیشه میخوری وفقط ترجیح میدی شیربخوری اصلا حرفموگوش نمیدی،میدونم تقصیر خودمه که بدعادتت کردم اما الان یکی تو شکمم و کارها ی تو و اخلاق بابا....

هزارتا مشکل هست که نمیشه درباره ش نوشت،بعضی وقتها حس میکنم کم اوردم...
پسندها (8)

نظرات (3)

مامان شیمامامان شیما
17 تیر 97 18:57
عزیزم حست میکنم واقعا درکت میکنمخطا
مامان صدرامامان صدرا
17 تیر 97 21:08
سلام عزیزم فقط خواستم خیالتون رو راحت کنم در مورد عدای بچه تون سخت نگیرین سعی کنین گشنه بمونه تا خودش در خواست عدا بده 
نسرین
پاسخ
مرسی عزیزمگل
خاله رویا/ عمه رویاخاله رویا/ عمه رویا
19 تیر 97 15:10
سلام عزیزم قوی باش .. از خدا برات ارامش میخوام .ان شااله رایان هم خوش غذا میشه .. با عروسکاش بزار غذا بخوره کثیف کاری کنه ولی بخوره...


البته لیون نی دار براش شیر بزار شیشه رو میزاره کنار .. بچه خواهرشوهرم حتی دکتر بخاطر این قضیه بهش خواب اور داد که اگه بیتابی کرد برا شیشه بهش بدن بخوره بخوابه ولی شیشه رو ندن.. و لیوان نی دار رو ک گرفت خوش غذا شد
نسرین
پاسخ
ممنون از نگاه پرمهرتونمحبت